گر آسمان دو سه روزی بمدعا گردد


بود که گوشه چشمی بسوی ما گردد

نشستهام برهت روز و شب بامیدی


که خاک راه توام بلکه توتیا گردد

اگر تو زهر چشانی مرا بود تریاق


وگر تو درد رسانی مرا دوا گردد

ز غنچه لبش ار عقده دلم نگشاد


کیم نسیم بهاری گره گشاه گردد

همین نه بلبل دستانسرایت اسرار است


که بر سراغ تو در هر چمن صبا گردد